۴۴۳- دلم را مشکن چون گل هردم به بویت جامه در تن کنم چاک از گریبان تا به دامن تنت را دید گل گویی حه در باغ چو مستان جامه را بدید برتن من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو …
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت