۲۸۲- بلبل صبور دیگر زشاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور از دست غیبت تو شکایت نمی کنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور گر دیگران …
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت