۱۹۰- بار امانت دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند وبه پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت بامن راه نشین باده مستانه زدند آمسان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه …
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت