۹۷- سیل دمادم ما راز خیال تو چه پروای شراب است خم گوسرخود گیر که خمخانه خراب است گرخمر بهشت است بریزید که بی دوست هرشربت عذبم که دهی عین عذاب است افسوس که شد دلبر و در دیده گریان تحریر خیال خط او نقش بر آب است بیدار شو ای دیده …
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت